Melting Pot

معنی و نمونه‌جمله‌ها

• noun singular countable
  (جامعه، شهر یا کشور) چندملیتی، ۷۲ ملت، نامتجانس، ناهمگون
  • - Australia is also becoming a melting pot.
  • - استرالیا نیز دارد تبدیل به یک کشور چند‌ملیتی می‌شود.

  • - Our school is a true melting pot, with students from every corner of the globe.
  • - مدرسه‌ی ما با دانش‌آموزانی از هر گوشه‌ی جهان، یک جامعه‌ی چندملیتی واقعی است.