Unjust

ˌʌnˈdʒʌst ˌʌnˈdʒʌst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unjust
  • صفت عالی:

    most unjust

معنی و نمونه‌جمله

adjective
غیرعادلانه، غیرمنصفانه، بی‌عدالت، بی‌انصاف، ناروا، ناصحیح، ستمگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- unjust accusations
- اتهامات ناروا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unjust

  1. adjective not fair
    Synonyms: below the belt, biased, fixed, inequitable, influenced, low-down, one-sided, partial, partisan, prejudiced, shabby, underhand, undeserved, unfair, unforgivable, unjustified, unmerited, unrighteous, wrong, wrongful
    Antonyms: equitable, fair, just, unbiased, unprejudiced

ارجاع به لغت unjust

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unjust» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unjust

لغات نزدیک unjust

پیشنهاد بهبود معانی