صفت تفضیلی:
more justصفت عالی:
most justعادل، دادگر، منصف، باانصاف، بیطرف، منصفانه، مقتضی، بجا، مستحق
a just decision
تصمیم عادلانه
Anushirvan the Just
انوشیروان عادل
A just man does not rob orphans.
آدم منصف از یتیمان نمیدزدد.
just praise
تعریف بهجا
a just suspicion
سوءظن بهجا
just punishment
تنبیه بهجا
a just demand
درخواست معقول
without just cause
بدون علت منطقی
a just balance of colors
توازن صحیح رنگها
a just report
گزارش واقعی
a just measure
اندازهی بیکموکاست
(در گفتوگو) فقط، درست، تنها، عیناً، الساعه، اندکی پیش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It's just one kilogram.
درست یک کیلو است.
just one o'clock
سر ساعت یک
just next to the school
درست پهلوی مدرسه
just north of the church
درست در شمال کلیسا
We are just preparing to leave.
الان داریم آماده میشویم که برویم.
I gave him just one toman.
فقط یک تومان به او دادم.
just a taste
یک چشیدن و بس
just two more hours
فقط دو ساعت دیگر
just look
فقط نگاه کن
just under two kilos
قدری کمتر از دو کیلو
You just missed the train.
قطار تازه رفته است (هماکنون قطار را از دست دادید).
I feel just fine!
حالم خیلی خوب است!
He is just about my age.
او حدوداً هم سن من است.
Winter is just about over.
زمستان تقریباً تمام شده است.
Just a minute, you have no right to hit my son!
صبر کن ببینم، شما حق ندارید پسر مرا بزنید!
I'll be ready in just a minute.
چند لحظهی دیگر آمادهام.
He arrived just as I was leaving.
او درست هنگامی که من داشتم میرفتم، سررسید.
Just as I told you.
درست همانطور که به شما عرض کردم.
He left just now.
او هماکنون رفت.
It's just on five o'clock.
درست ساعت 5 است.
He is just on eighty years old.
او درست هشتاد سال دارد.
Just then the telephone rang.
درست در آن هنگام تلفن زنگ زد.
Each box is just the same as the other.
هر قوطی درست مانند قوطی دیگر است.
The two are just the same.
آن دو یکی هستند.
The sun's out, but I'll take a raincoat just the same.
هوا آفتابی است؛ ولی با این حال بارانی با خود میبرم.
هماکنون، الان، الساعه
در همان هنگام، درست همان وقت، هماندم
(عامیانه) تقریباً، کمی مانده
just a minute (or moment or second) !
(عامیانه) یک لحظه، یک دقیقه صبر کن !، یک لحظهی دیگر، صبر کن ببینم!
(انگلیس ـ عامیانه ـ بهویژه با اعداد) درست، دقیقاً
1- درست همان، عیناً 2- با این حال، معهذا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «just» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/just