آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Just

    dʒəst dʒəst

    صفت تفضیلی:

    more just

    صفت عالی:

    most just

    معنی just | جمله با just

    adjective A2

    عادل، دادگر، منصف، باانصاف، بی‌طرف، منصفانه، مقتضی، بجا، مستحق

    a just decision

    تصمیم عادلانه

    Anushirvan the Just

    انوشیروان عادل

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    A just man does not rob orphans.

    آدم منصف از یتیمان نمی‌دزدد.

    just praise

    تعریف به‌جا

    a just suspicion

    سوء‌ظن به‌جا

    just punishment

    تنبیه به‌جا

    a just demand

    درخواست معقول

    without just cause

    بدون علت منطقی

    a just balance of colors

    توازن صحیح رنگ‌ها

    a just report

    گزارش واقعی

    a just measure

    اندازه‌ی بی‌کم‌و‌کاست

    adverb

    (در گفت‌وگو) فقط، درست، تنها، عیناً، الساعه، اندکی پیش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    It's just one kilogram.

    درست یک کیلو است.

    just one o'clock

    سر ساعت یک

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    just next to the school

    درست پهلوی مدرسه

    just north of the church

    درست در شمال کلیسا

    We are just preparing to leave.

    الان داریم آماده می‌شویم که برویم.

    I gave him just one toman.

    فقط یک تومان به او دادم.

    just a taste

    یک چشیدن و بس

    just two more hours

    فقط دو ساعت دیگر

    just look

    فقط نگاه کن

    just under two kilos

    قدری کمتر از دو کیلو

    You just missed the train.

    قطار تازه رفته است (هم‌اکنون قطار را از دست دادید).

    I feel just fine!

    حالم خیلی خوب است!

    He is just about my age.

    او حدوداً هم سن من است.

    Winter is just about over.

    زمستان تقریباً تمام شده است.

    Just a minute, you have no right to hit my son!

    صبر کن ببینم، شما حق ندارید پسر مرا بزنید!

    I'll be ready in just a minute.

    چند لحظه‌ی دیگر آماده‌ام.

    He arrived just as I was leaving.

    او درست هنگامی که من داشتم می‌رفتم، سررسید.

    Just as I told you.

    درست همان‌طور که به شما عرض کردم.

    He left just now.

    او هم‌اکنون رفت.

    It's just on five o'clock.

    درست ساعت 5 است.

    He is just on eighty years old.

    او درست هشتاد سال دارد.

    Just then the telephone rang.

    درست در آن هنگام تلفن زنگ زد.

    Each box is just the same as the other.

    هر قوطی درست مانند قوطی دیگر است.

    The two are just the same.

    آن دو یکی هستند.

    The sun's out, but I'll take a raincoat just the same.

    هوا آفتابی است؛ ولی با این حال بارانی با خود می‌برم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد just

    1. adjective fair, impartial
      Synonyms:
      good honest true right decent objective equal upright ethical reliable trustworthy impartial lawful virtuous scrupulous honorable dependable unbiased due righteous equitable evenhanded fair-minded blameless dispassionate nonpartisan nondiscriminatory tried strict rigid aloof condign conscientious pure uncolored rightful
      Antonyms:
      unfair partial unjust inequitable
    1. adjective accurate, precise
      Synonyms:
      correct right true exact precise good sound faithful justified proper regular strict normal well-founded well-grounded undistorted veracious veridical cogent
      Antonyms:
      inaccurate wrong imprecise unjustified unjust
    1. adjective suitable, appropriate
      Synonyms:
      fit right proper appropriate fitting apt due deserved justified meet requisite reasonable legitimate merited happy felicitous befitting rightful well-deserved condign
      Antonyms:
      unsuitable inappropriate unfitting unsuited unjust
    1. adverb definitely
      Synonyms:
      absolutely exactly precisely directly completely entirely perfectly right accurately expressly unmistakably squarely square sharp smack-dab
      Antonyms:
      indefinitely
    1. adverb only now
      Synonyms:
      now right now just now recently lately presently nearly almost approximately just a while ago barely hardly scarce scarcely a moment ago at this moment by very little
    1. adverb merely
      Synonyms:
      only simply plainly solely no more than but nothing but at most

    Collocations

    just about

    تقریباً، حدوداً، نزدیک به، کم‌وبیش، در آستانه

    just as

    1- درست هنگامی‌که

    2- درست همان‌طور که

    just now

    هم‌اکنون، الان، الساعه

    just then

    در همان هنگام، درست همان وقت، هم‌اندم

    Idioms

    just a minute (or moment or second) !

    (عامیانه) یک لحظه، یک دقیقه صبر کن !، یک لحظه‌ی دیگر، صبر کن ببینم!

    just on

    (انگلیس ـ عامیانه ـ به‌ویژه با اعداد) درست، دقیقاً

    just the same (as)

    1- درست همان، عیناً 2- با این حال، مع‌هذا

    سوال‌های رایج just

    صفت تفضیلی just چی میشه؟

    صفت تفضیلی just در زبان انگلیسی more just است.

    صفت عالی just چی میشه؟

    صفت عالی just در زبان انگلیسی most just است.

    ارجاع به لغت just

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «just» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/just

    لغات نزدیک just

    • - jussive
    • - jussoli
    • - just
    • - just (plain) folks
    • - just a minute (or moment or second) !
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.