صفت تفضیلی:
more honestصفت عالی:
most honestراستکار، راد، درستکار، امین، جلال، بیغلوغش، صادق، عفیف
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an honest shopkeeper
دکاندار درستکار
He taught us to be honest and never steal.
او به ما یاد داد که دستودل پاک باشیم و هرگز دزدی نکنیم.
He was honest in his replies.
او در پاسخگویی صادق بود.
The honest man who paid back his debts to the last penny.
مرد امینی که قرضهای خود را تا شاهی آخر پس داد.
to make an honest living
با شرافتمندی امرار معاش کردن
an honest presentation of the facts
ارائهی صادقانهی واقعیات
an honest effort
کوشش راستین
an honest face
قیافهی نجیب
درستوحسابی، کاملاً، واقعی، حقیقی
به خدا، راستی، به خدا قسم، والله
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «honest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/honest