Misleading

    ˌmɪsˈliːdɪŋ mɪsˈliːdɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      misled

    • شکل سوم:

      misled

    • سوم‌شخص مفرد:

      misleads

    • صفت تفضیلی:

      more misleading

    • صفت عالی:

      most misleading

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B2
    گمراه‌کننده، گول‌زننده، غلط‌انداز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The article was misleading, and the newspaper has apologized.
    - مقاله گمراه‌کننده بود درنتیجه روزنامه از مردم عذرخواهی کرد.
    - The distinction, however, is misleading.
    - به‌هرحال مسافت گول‌زننده است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد misleading

    1. adjective deceptive, confusing
      Synonyms: ambiguous, beguiling, bewildering, casuistical, catchy, confounding, deceitful, deceiving, deluding, delusive, delusory, demagogic, disingenuous, distracting, evasive, fallacious, false, inaccurate, perplexing, puzzling, sophistical, specious, spurious, tricky, wrong
      Antonyms: honest, truthful

    ارجاع به لغت misleading

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «misleading» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misleading

    لغات نزدیک misleading

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند