غلط، اشتباه، نادرست، موهوم، بیاساس، بیپایه
His fallacious interpretation of the data led to a flawed conclusion.
تفسیر نادرست او از دادهها به نتیجهای معیوب منجر شد.
Fallacious stereotypes often arise from ignorance and misinformation.
کلیشههای اشتباه اغلب از ناآگاهی و اطلاعات نادرست منشأ میگیرند.
سفسطهآمیز، مغلطهآمیز، مغالطهآمیز، واهی، گمراهکننده، فریبنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His fallacious arguments failed to convince the audience.
استدلال او مغالطهآمیز و بیاساس بود.
The fallacious hope of an easy victory led to their downfall.
امید واهی به پیروزی آسان به سقوط آنها انجامید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fallacious» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fallacious