امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fictitious

fɪkˈtɪʃəs fɪkˈtɪʃəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
جعلی، ساختگی، موهوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- with a fictitious name
- با اسمی ساختگی
- His description of his own bravery is fictitious.
- شرحی که درباره‌ی شجاعت خود می‌دهد، راست نیست.
- fictitious joy
- خوشی غیرواقعی (وانمودین)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fictitious

  1. adjective untrue, made-up
    Synonyms:
    apocryphal artificial assumed bogus chimerical concocted cooked-up counterfeit created deceptive delusive delusory dishonest ersatz fabricated factitious fake faked false fanciful fantastic fashioned feigned fictional fictive figmental hyped up illusory imaginary imagined improvised invented made make-believe misleading mock mythical phony queer romantic sham simulated spurious suppositious supposititious synthetic trumped-up unreal
    Antonyms:
    actual certain confirmed factual genuine proven real sincere sure true truthful

لغات هم‌خانواده fictitious

ارجاع به لغت fictitious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fictitious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fictitious

لغات نزدیک fictitious

پیشنهاد بهبود معانی