بیاساس، جعلی، ساختگی، خلاف واقع، دروغین (اتهام و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The lawyer argued that the charges against his client were trumped-up.
وکیل مدعی شد که اتهامات موکلش بیاساس است.
The company was accused of using trumped-up claims to deceive customers into buying their products.
این شرکت به استفاده از ادعاهای خلاف واقع برای فریب مشتریان برای خرید محصولات متهم شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trumped-up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trumped-up