فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Trumped-up

ˈtrəmptʌp trʌmptʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    بی‌اساس، جعلی، ساختگی، خلاف واقع، دروغین (اتهام و غیره)
    • - The lawyer argued that the charges against his client were trumped-up.
    • - وکیل مدعی شد که اتهامات موکلش بی‌اساس است.
    • - The company was accused of using trumped-up claims to deceive customers into buying their products.
    • - این شرکت به استفاده از ادعاهای خلاف واقع برای فریب مشتریان برای خرید محصولات متهم شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد trumped-up

  1. adjective Said of statements or supposed facts
    Synonyms: concocted, false, falsified, cooked-up, devised, fabricated, magnified, fraudulent, invented, made-up

ارجاع به لغت trumped-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trumped-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trumped-up

لغات نزدیک trumped-up

پیشنهاد بهبود معانی