با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Trump

trʌmp trʌmp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    trumped
  • شکل سوم:

    trumped
  • سوم‌شخص مفرد:

    trumps
  • وجه وصفی حال:

    trumping
  • شکل جمع:

    trumps

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
صدای شیپور، (در بازی ورق) خال اتو، خال حکم ، خالات و بازی کردن، مغلوب ساختن پیشی جستن، آدم خوب، نیروی ذخیره و نهانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- A trump can take any card of any other suit.
- خال حکم می‌تواند هر ورق از هر خال دیگر را ببرد.
- Oil is the trump which they may bring up during the negotiations.
- نفت، خال برنده‌ای است که ممکن است طی مذاکرات عنوان کنند.
- Ahmad was sent to prison on a trumped-up charge.
- احمد به‌دلیل اتهام دروغین به زندان افتاد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trump

  1. noun Something, especially something held in reserve, that gives one a decisive advantage
    Synonyms: trump card, clincher
  2. verb To outmaneuver (an opponent), especially with the aid of some extra resource
    Synonyms: finesse, ruff, outdo, outflank, one-up, best, scoop
  3. verb Proclaim or announce with or as if with a fanfare
    Synonyms: trump out
  4. noun A playing card in the suit that has been declared trumps
    Synonyms: trump card
  5. noun A brass musical instrument with a brilliant tone; has a narrow tube and a flared bell and is played by means of valves
    Synonyms: cornet, horn, trumpet

Phrasal verbs

  • trump up

    نسبت ناروا دادن، دروغ بافتن، تهمت زدن، پاپوش درست کردن

Collocations

ارجاع به لغت trump

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trump» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trump

لغات نزدیک trump

پیشنهاد بهبود معانی