گذشتهی ساده:
trumpedشکل سوم:
trumpedسومشخص مفرد:
trumpsوجه وصفی حال:
trumpingشکل جمع:
trumpsصدای شیپور، (در بازی ورق) خال اتو، خال حکم ، خالات و بازی کردن، مغلوب ساختن پیشی جستن، آدم خوب، نیروی ذخیره و نهانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A trump can take any card of any other suit.
خال حکم میتواند هر ورق از هر خال دیگر را ببرد.
Oil is the trump which they may bring up during the negotiations.
نفت، خال برندهای است که ممکن است طی مذاکرات عنوان کنند.
Ahmad was sent to prison on a trumped-up charge.
احمد بهدلیل اتهام دروغین به زندان افتاد.
نسبت ناروا دادن، دروغ بافتن، تهمت زدن، پاپوش درست کردن
ورق برندهی خود را بازی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trump» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trump