امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ruff

rʌf rʌf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
یقه‌گرد و حلقوی چین‌دار مردان و زنان قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun
(دور گردن پرنده) طوق
verb - transitive
(ورق‌بازی) خال بازی را مشخص کردن، حکم تعیین کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ruff

  1. noun A high tight collar
    Synonyms: ruffle, frill, choker, neck ruff
  2. verb Play a trump
    Synonyms: trump
  3. noun Common Eurasian sandpiper; the male has an erectile neck ruff in breeding season
    Synonyms: philomachus-pugnax
  4. noun (card games) the act of taking a trick with a trump when unable to follow suit
    Synonyms: trumping

ارجاع به لغت ruff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ruff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ruff

لغات نزدیک ruff

پیشنهاد بهبود معانی