آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Frill

frɪl frɪl

معنی frill

noun verb - transitive verb - intransitive

چین، حاشیه چین‌دار، زواید، تزئینات، پیرایه، چیز بیخود یا غیرضروری، افراط، لذت، تجمل، لرزیدن (از سرما)، حاشیه دوختن بر، ریشه‌دار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد frill

  1. noun luxury, nice touch
    Antonyms:
    plainness

ارجاع به لغت frill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frill

لغات نزدیک frill

پیشنهاد بهبود معانی