آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Frilly

ˈfrɪli ˈfrɪli

توضیحات:

همچنین می‌توان از frilled به‌ جای frilly استفاده کرد.

معنی frilly | جمله با frilly

adjective

چین‌دار، توردار، والان‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

the frilled edges of the tablecloth

حاشیه‌های چین‌دار سفره

She wore a frilly pink dress to the party.

او در مهمانی لباس صورتی چین‌دار به تن داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد frilly

  1. adjective having decorative ruffles or frills
    Synonyms:
    ruffled frilled

ارجاع به لغت frilly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frilly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frilly

لغات نزدیک frilly

پیشنهاد بهبود معانی