حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
همچنین میتوان از frilled به جای frilly استفاده کرد.
چیندار، توردار، والاندار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the frilled edges of the tablecloth
حاشیههای چیندار سفره
She wore a frilly pink dress to the party.
او در مهمانی لباس صورتی چیندار به تن داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «frilly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frilly