Garbage

ˈɡɑːrbɪdʒ ˈɡɑːbɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun uncountable B1
روده، فضولات، آشغال خاکروبه، تفاله، زباله، آشغال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun uncountable
چیز بی ارزش یا زننده
- literary garbage
- آثار ادبی بی‌ارزش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد garbage

  1. noun refuse, litter
    Synonyms:
    trash rubbish waste litter junk filth debris scrap sweepings muck rubble dross dregs slop offal detritus scrapings swill bits and pieces odds and ends dreck

Collocations

ارجاع به لغت garbage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «garbage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/garbage

لغات نزدیک garbage

پیشنهاد بهبود معانی