آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ آذر ۱۴۰۴

    Garbage

    ˈɡɑːrbɪdʒ ˈɡɑːbɪdʒ

    معنی garbage | جمله با garbage

    noun uncountable B1

    انگلیسی آمریکایی زباله، آشغال، پسماند، دورریز، فضولات

    همچنین می‌توان از trash استفاده کرد.

    در انگلیسی بریتانیایی از rubbish استفاده می‌شود.

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    Don’t leave food garbage in your room or it will attract insects.

    دورریزهای غذایی را در اتاقت نگذار، وگرنه حشرات را جذب می‌کند.

    The factory was fined for dumping industrial garbage into the river.

    آن کارخانه به‌خاطر ریختن فضولات صنعتی در رودخانه جریمه شد.

    noun uncountable

    مزخرف، چرند، یاوه، حرف پوچ، حرف بی‌اساس، چرت‌وپرت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    Don't listen to his excuses; they’re just garbage.

    به بهانه‌هایش گوش نده؛ فقط چرت‌وپرت است.

    People spread so much garbage online without checking facts.

    مردم بدون بررسی واقعیت‌ها در اینترنت، این‌ همه حرف بی‌اساس پخش می‌کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    literary garbage

    آثار ادبی بی‌ارزش

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد garbage

    1. noun refuse, litter
      Synonyms:
      trash rubbish waste litter junk filth debris scrap sweepings muck rubble dross dregs slop offal detritus scrapings swill bits and pieces odds and ends dreck

    Collocations

    garbage can

    سطل آشغال

    garbage man

    آشغالی، رفتگر

    سوال‌های رایج garbage

    معنی garbage به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «garbage» در زبان فارسی به «زباله» یا «پسماند» ترجمه می‌شود.

    این واژه به مواد، اشیاء یا موادی اشاره دارد که دیگر قابل استفاده نیستند و معمولاً دور ریخته می‌شوند. «Garbage» می‌تواند شامل انواع زباله‌های خانگی، صنعتی یا تجاری باشد و نقش مهمی در بهداشت، مدیریت شهری و حفظ محیط زیست ایفا می‌کند.

    از منظر محیط زیستی، «garbage» یکی از چالش‌های اصلی در زندگی شهری و صنعتی است. مدیریت صحیح زباله‌ها برای جلوگیری از آلودگی هوا، آب و خاک و همچنین کاهش اثرات منفی زیست‌محیطی ضروری است. دفن نامناسب یا رهاسازی زباله‌ها می‌تواند به بیماری‌ها، آلودگی منابع آب و آسیب به حیات وحش منجر شود، بنابراین مدیریت مؤثر «garbage» اهمیت حیاتی دارد.

    از نظر اجتماعی و فرهنگی، نحوه‌ی مدیریت و برخورد با «garbage» نشان‌دهنده‌ی سطح آگاهی و مسئولیت شهروندان است. آموزش‌های محیط زیستی و فرهنگ‌سازی در خصوص تفکیک، بازیافت و کاهش زباله باعث می‌شود که جامعه به حفظ پاکیزگی و سلامت محیط زیست اهمیت دهد. این موضوع نه تنها بر سلامت افراد تأثیر می‌گذارد، بلکه کیفیت زندگی و زیبایی محیط شهری را نیز افزایش می‌دهد.

    از منظر اقتصادی، «garbage» و مدیریت آن صنعتی مهم ایجاد کرده است. بازیافت مواد، تولید انرژی از زباله‌ها و استفاده مجدد از پسماندهای قابل استفاده، به ایجاد اشتغال و کاهش هزینه‌های محیط زیستی کمک می‌کند. به همین دلیل، برنامه‌های مدیریت زباله و بازیافت بخش مهمی از سیاست‌های شهری و صنعتی محسوب می‌شوند.

    «garbage» نمادی از چالش‌های روزمره و ضرورت توجه به محیط زیست است. این واژه یادآور اهمیت نظم، مسئولیت‌پذیری و مدیریت منابع است و استفاده صحیح از آن در زندگی روزمره، نقش مهمی در حفظ سلامت فردی و جامعه دارد. مراقبت از «garbage» و کاهش تولید آن، گامی مؤثر برای زندگی سالم‌تر و پایدارتر است.

    ارجاع به لغت garbage

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «garbage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/garbage

    لغات نزدیک garbage

    • - garand rifle
    • - garb
    • - garbage
    • - garbage can
    • - garbage collection
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.