آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Waste

    weɪst weɪst

    گذشته‌ی ساده:

    wasted

    شکل سوم:

    wasted

    سوم‌شخص مفرد:

    wastes

    وجه وصفی حال:

    wasting

    شکل جمع:

    wastes

    معنی waste | جمله با waste

    verb - transitive verb - intransitive B1

    هدر دادن، حرام کردن، بیهوده تلف کردن، بی‌نیرو و قوت کردن، از بین بردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    to waste time

    وقت تلف کردن

    He wasted all of his money.

    همه‌ی پولش را حرام کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    We should not allow our national riches to be wasted so rapidly.

    نباید اجازه بدهیم که ثروت‌های ملی ما به این سرعت بر باد داده شوند.

    waste not, want not

    اسراف نکن تا مفلس نشوی

    To protect the dam, we allow some of the water to waste.

    برای حفظ سد، می‌گذاریم که مقداری از آب هرز برود.

    Some of the heat wasted in this process is recovered later.

    مقداری از حرارت از دست‌رفته در این فرآیند بعد دوباره جبران می‌شود.

    to waste an opportunity

    فرصت را از دست دادن

    The bridge, wasted by time and neglect, finally collapsed.

    آن پل که گذشت زمان و بی‌توجهی آن را مخروبه کرده بود، بالأخره فرو ریخت.

    Countries at war should be stopped from destroying and wasting one another.

    به کشورهایی که با هم در جنگ هستند نباید اجازه داد یکدیگر را خراب و نابود بکنند.

    The poet was wasted by old age and years of imprisonment.

    پیری و سالها زندانی بودن شاعر را نزار کرده بود.

    The native population had been wasted by epidemics and famine.

    بیماری‌های همه‌گیر و قحطی جمعیت بومیان را تحلیل برده بود.

    The cancer patient wasted away and died.

    بیمار سرطانی نحیف شد و مرد.

    noun uncountable

    اتلاف، هدر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    waste of time

    اتلاف وقت

    We must end this economic waste.

    باید به این اسراف‌کاری اقتصادی خاتمه بدهیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the waste of youthful energy

    هدر دادن انرژی جوانی

    noun plural uncountable

    زائده، باطله

    human wastes

    مدفوع انسان

    noun plural

    اراضی، بیابان

    We got lost in the wastes of Mongolia.

    در بیابانهای مغولستان گم شدیم.

    adjective

    زائد، باطل

    waste materials

    مواد زائد

    waste water

    فاضلاب، هرزآب

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد waste

    1. noun spending, use without thought
      Synonyms:
      expenditure loss squander destruction wastage squandering misuse ruin exhaustion dissipation extravagance devastation wastefulness decay havoc dilapidation prodigality ravage fritter misapplication improvidence lavishness overdoing desolation disuse unthriftiness lost opportunity
      Antonyms:
      saving hoarding
    1. noun land that is uncultivated
      Synonyms:
      wilderness desert wasteland wild jungle swamp marsh bog moor tundra brush bush void barren brushland wilds badlands marshland fen quagmire dust bowl solitude
      Antonyms:
      development
    1. noun garbage, refuse
      Synonyms:
      trash rubbish junk litter refuse scrap debris leftovers leavings sweepings dross offal slop rummage dreck hogwash excess offscourings rubble ruins swill dregs
      Antonyms:
      possessions
    1. verb spend or use without thought; dwindle
      Synonyms:
      consume deplete exhaust squander dissipate misuse drain lose decline decrease fade empty wear out burn up run through throw away misapply misemploy lavish fritter away frivol away go to waste wane perish atrophy decay sink undermine sap thin weaken disable enfeeble emaciate corrode eat away gnaw droop wilt wither crumble wear divert ebb splurge run dry pour down the drain gamble away be of no avail disappear blow trifle away
      Antonyms:
      save hoard
    1. verb ruin, destroy
      Synonyms:
      destroy devastate spoil ravage desolate pillage sack devour despoil lay waste raze reduce depredate wreak havoc desecrate spoliate rape
      Antonyms:
      create build preserve

    Phrasal verbs

    waste away

    1- تحلیل رفتن، نحیف شدن، نزار شدن، رنجور شدن 2- از بین رفتن، پوسیدن

    Collocations

    go to waste

    هدر رفتن، نفله شدن، حرام شدن، بر باد رفتن

    lay waste

    ویران کردن، با خاک یکی کردن

    ویران کردن، خراب کردن

    لغات هم‌خانواده waste

    noun
    wastage, waste, wastefulness, waster, wastrel
    adjective
    waste, wasteful, wasted, wasting
    verb - transitive
    waste
    adverb
    wastefully

    سوال‌های رایج waste

    گذشته‌ی ساده waste چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده waste در زبان انگلیسی wasted است.

    شکل سوم waste چی میشه؟

    شکل سوم waste در زبان انگلیسی wasted است.

    شکل جمع waste چی میشه؟

    شکل جمع waste در زبان انگلیسی wastes است.

    وجه وصفی حال waste چی میشه؟

    وجه وصفی حال waste در زبان انگلیسی wasting است.

    سوم‌شخص مفرد waste چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد waste در زبان انگلیسی wastes است.

    ارجاع به لغت waste

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «waste» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/waste

    لغات نزدیک waste

    • - wast
    • - wastage
    • - waste
    • - waste away
    • - waste disposal
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.