گذشتهی ساده:
emaciatedشکل سوم:
emaciatedسومشخص مفرد:
emaciatesوجه وصفی حال:
emaciatingلاغر کردن، نزار کردن، بیقوت کردن، تحلیل رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a disease that emaciates and sometimes kills
مرضی که نزار میکند و گاهی هم میکشد
emaciated children with distended bellies
کودکان نحیف با شکمهای بادکرده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «emaciate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emaciate