فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Wastefulness

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

زیاده‌روی، ولخرجی، ریخت‌وپاش، اسراف، اتلاف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

reducing wastefulness

کم کردن ریخت‌وپاش

This design minimizes wastefulness.

این طراحی، اسراف را به حداقل می‌رساند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wastefulness

  1. noun excessive or imprudent expenditure
    Synonyms:
    waste extravagance dissipation lavishness prodigality squander profusion profligacy extravagancy thriftlessness profuseness

لغات هم‌خانواده wastefulness

ارجاع به لغت wastefulness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wastefulness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wastefulness

لغات نزدیک wastefulness

پیشنهاد بهبود معانی