با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wastefulness

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
زیاده‌روی، ولخرجی، ریخت‌وپاش، اسراف، اتلاف
- reducing wastefulness
- کم کردن ریخت‌وپاش
- This design minimizes wastefulness.
- این طراحی، اسراف را به حداقل می‌رساند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wastefulness

  1. noun Excessive or imprudent expenditure
    Synonyms: waste, profligacy, extravagance, extravagancy, lavishness, prodigality, thriftlessness, profuseness, profusion, squander, dissipation

لغات هم‌خانواده wastefulness

ارجاع به لغت wastefulness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wastefulness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wastefulness

لغات نزدیک wastefulness

پیشنهاد بهبود معانی