Wastefully

    ˈweɪstfli ˈweɪstfli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    (به گونه‌ای که از چیزی بیشتر از آنچه لازم است استفاده شود) به‌طور بیهوده، اسراف‌‌کارانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Why are we using energy so wastefully?
    - چرا تا این اندازه انرژی را به‌طور بیهوده مصرف می‌کنیم؟
    - She is concerned about how wastefully taxpayers' money is spent.
    - او نگران این است که پول پرداخت‌کنندگان مالیات چقدر به‌طور بیهوده خرج می‌شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد wastefully

    1. adverb To a wasteful manner or to a wasteful degree
      Synonyms: prodigally
    2. adjective
      Synonyms: extravagantly, profligately, improvidently, carelessly, wildly, immoderately, thriftlessly, recklessly, destructively, unstintedly, incontinently, foolishly, lavishly, inconsiderately, openhandedly, imprudently, ruthlessly, profusely, overgenerously, with no thought for tomorrow, without a second thought, without restraint, without good sense, without consideration

    لغات هم‌خانواده wastefully

    ارجاع به لغت wastefully

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wastefully» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wastefully

    لغات نزدیک wastefully

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند