فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Imprudently

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

نابخردانه، با بی‌احتیاطی، از روی بی‌ملاحظگی، از روی بی‌تدبیری، غیرعاقلانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The United States imprudently abolished the Office of Technology Assessment two decades ago.

دو دهه قبل، ایالات متحده به‌طور نابخردانه اداره‌ی ارزیابی فناوری را منحل کرد.

He imprudently betrayed his identity to his captors.

او با بی‌احتیاطی هویت خود را به ربایندگانش لو داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد imprudently

  1. adverb unwisely
    Synonyms:
    foolishly inadvisedly indiscreetly rashly

ارجاع به لغت imprudently

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «imprudently» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imprudently

لغات نزدیک imprudently

پیشنهاد بهبود معانی