بیاحتیاط، بیتدبیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The imprudent mountain climber fell down.
کوهنورد بیاحتیاط سقوط کرد.
It is imprudent to go.
رفتن بیاحتیاطی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «imprudent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imprudent