آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Rash

ræʃ ræʃ

شکل جمع:

rashes

معنی rash | جمله با rash

noun countable uncountable C2

بثورات پوستی، التهاب پوستی، ضایعه‌ی پوستی، کهیر، جوش، دانه، جوش، اگزما

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

The boy's face was covered by rashes.

صورت پسر پر از جوش بود.

The doctor prescribed a cream to help soothe her rash.

دکتر یک کرم برای کمک به تسکین بثورات پوستی‌اش تجویز کرد.

noun countable uncountable

انبوه، موج، شیوع، سیل، وفور (از اتفاقات ناخوشایند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a rash of complaints

سیلی از شکایات

a rash of public protests

موج اعتراضات همگانی

adjective

عجولانه، تند، بی‌پروا، بی‌احتیاط، شتاب‌زده، نسنجیده

a rash act

کار عجولانه

a rash generalization on the basis of inadequate data

حکم کلی و شتاب‌زده بر مبنای داده‌های ناکافی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

his rash statements

گفته‌های نسنجیده‌ی او

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rash

  1. noun outbreak of disease or condition

لغات هم‌خانواده rash

  • adjective
    rash

سوال‌های رایج rash

شکل جمع rash چی میشه؟

شکل جمع rash در زبان انگلیسی rashes است.

ارجاع به لغت rash

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rash» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rash

لغات نزدیک rash

پیشنهاد بهبود معانی