آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ بهمن ۱۴۰۳

    Rash

    ræʃ ræʃ

    شکل جمع:

    rashes

    معنی rash | جمله با rash

    noun countable uncountable C2

    بثورات پوستی، التهاب پوستی، ضایعه‌ی پوستی، کهیر، جوش، دانه، جوش، اگزما

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    The boy's face was covered by rashes.

    صورت پسر پر از جوش بود.

    The doctor prescribed a cream to help soothe her rash.

    دکتر یک کرم برای کمک به تسکین بثورات پوستی‌اش تجویز کرد.

    noun countable uncountable

    انبوه، موج، شیوع، سیل، وفور (از اتفاقات ناخوشایند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    a rash of complaints

    سیلی از شکایات

    a rash of public protests

    موج اعتراضات همگانی

    adjective

    عجولانه، تند، بی‌پروا، بی‌احتیاط، شتاب‌زده، نسنجیده

    a rash act

    کار عجولانه

    a rash generalization on the basis of inadequate data

    حکم کلی و شتاب‌زده بر مبنای داده‌های ناکافی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    his rash statements

    گفته‌های نسنجیده‌ی او

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rash

    1. adjective careless, impulsive
      Synonyms:
      hasty thoughtless reckless imprudent incautious heedless impulsive unthinking foolhardy wild hotheaded indiscreet unwary daring venturesome adventurous precipitate brash unguarded audacious determined headstrong passionate injudicious overhasty headlong ill-considered devil-may-care venturous precipitant hasty ill-advised frenzied madcap jumping to conclusions premature insuppressible irrational immature furious bold fiery harebrained
      Antonyms:
      careful cautious thoughtful planned
    1. noun outbreak of disease or condition
      Synonyms:
      epidemic outbreak plague pandemic wave series succession flood spate eruption breakout hives

    لغات هم‌خانواده rash

    noun
    rashness
    adjective
    rash
    adverb
    rashly

    سوال‌های رایج rash

    شکل جمع rash چی میشه؟

    شکل جمع rash در زبان انگلیسی rashes است.

    ارجاع به لغت rash

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rash» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rash

    لغات نزدیک rash

    • - rascally
    • - rase
    • - rash
    • - rash profits
    • - rash promise
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.