با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Unguarded

ʌnˈɡɑːrdɪd ʌnˈɡɑːdɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
بی‌نگهبان، حراست‌نشده، بی‌محافظ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
adjective
بی‌حیله، بی‌فریب
adjective
بی‌دقت، بی‌توجه، بی‌احتیاط
adjective
نسنجیده، با بی‌دقتی، حساب‌نشده
- In an unguarded moment he revealed his secrets.
- در یک لحظه بی‌احتیاطی اسرار خود را فاش کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unguarded

  1. adjective thoughtless; unwary
    Synonyms: accessible, artless, candid, careless, casual, direct, foolhardy, frank, headlong, heedless, honest, ill-considered, impolitic, imprudent, impulsive, incautious, indiscreet, ingenuous, naive, offhand, rash, spontaneous, straightforward, unalert, uncircumspect, unconscious, undiplomatic, unpremeditated, unreflective, unthinking, unvigilant, unwatchful, unwise, vulnerable, weak
    Antonyms: careful, cautious, thoughtful

ارجاع به لغت unguarded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unguarded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unguarded

لغات نزدیک unguarded

پیشنهاد بهبود معانی