صفت تفضیلی:
more vulnerableصفت عالی:
most vulnerableآسیبپذیر، صدمهپذیر، شکننده، حساس، ضعیف، در معرض آسیب، در معرض خطر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
The elderly are often more vulnerable to the flu.
سالمندان اغلب در برابر آنفولانزا در معرض خطر بیشتری قرار دارند.
In times of crisis, many communities become vulnerable.
در زمان بحران، بسیاری از جوامع آسیبپذیر میشوند.
The artist's work often reflects her vulnerable emotions.
کارهای این هنرمند معمولاً احساسات شکنندهی او را منعکس میکنند.
هجومپذیر، حملهپذیر، نفوذپذیر، آسیبپذیر، قابل تهاجم، بیدفاع، بیپناه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The network's security was vulnerable.
امنیت شبکه نفوذپذیر بود.
The dictator's regime, despite its show of strength, was vulnerable from within.
رژیم دیکتاتور، علیرغم نمایش قدرت، از درون آسیبپذیر بود.
Intelligence reports indicated the enemy would soon attack the vulnerable garrison.
گزارشهای اطلاعاتی نشان میداد که دشمن بهزودی به این پادگان بیدفاع حمله خواهد کرد.
(the vulnerable) افراد آسیبپذیر، افراد بیدفاع، مستضعفان، افراد بیپناه، افراد محروم
The vulnerable require our immediate protection and care.
افراد آسیبپذیر نیازمند حمایت و مراقبت فوری ما هستند.
The organization focuses on assisting the vulnerable in crisis situations.
این سازمان بر کمک به مستضعفان در شرایط بحرانی تمرکز دارد.
موقعیت شکننده، وضعیت بحرانی، موضع آسیبپذیر، جایگاه متزلزل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vulnerable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vulnerable