Talisman

ˈtæləzmən ˈtæləzmən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

طلسم، تعویذ، جادو، جادوگرانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد talisman

  1. noun charm
    Synonyms:
    lucky piece good-luck piece rabbit’s foot fetish juju phylactery

ارجاع به لغت talisman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «talisman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/talisman

لغات نزدیک talisman

پیشنهاد بهبود معانی