شکل جمع:
fetishesفتیش، علاقهی جنسی غیرعادی (تمایل جنسی خاص به یک چیز یا بخش بدن)
The film explores characters with different fetishes.
این فیلم به بررسی شخصیتهایی با فتیشهای مختلف میپردازد.
Some people develop a fetish for leather clothing.
بعضی افراد فتیش لباسهای چرمی پیدا میکنند.
وسواس، علاقهی افراطی، دلبستگی شدید
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Some people have a fetish for collecting rare books.
بعضی افراد دلبستگی شدیدی به جمعآوری کتابهای کمیاب دارند.
She has a fetish for perfection in her artwork.
او به کمال در آثار هنری خود، وسواس دارد.
to make a fetish of sports
خورهی ورزش بودن
دین طلسم، شیء مقدس، بت
The museum displayed a collection of fetishes from various African tribes.
موزه، مجموعهای از اشیاء مقدس قبیلههای مختلف آفریقا را به نمایش گذاشت.
Fetishes were often used in rituals to invoke spirits.
طلسمهای روحانی اغلب در آیینها برای احضار ارواح استفاده میشدند.
شکل جمع fetish در زبان انگلیسی fetishes است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fetish» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fetish