شکل جمع:
stimulantsمحرک، انگیزنده
Exercise can be a natural stimulant that boosts energy and improves focus.
ورزش میتواند یک محرک طبیعی باشد که انرژی را افزایش میدهد و تمرکز را بهبود میبخشد.
The bright lights and loud music in the nightclub were a stimulant for the partygoers.
نورهای روشن و موسیقی بلند در کلوپ شبانه برای مهمانیها انگیزنده بود.
(ماده یا داروی) محرک، انگیزنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The doctor prescribed a stimulant to help the patient stay alert during the day.
دکتر یک داروی محرک تجویز کرد تا به بیمار کمک کند در طول روز هوشیار بماند.
Coffee is a common stimulant that many people use to help them wake up in the morning.
قهوه یک مادهی محرک رایج است که بسیاری از افراد از آن برای کمک به بیدار شدن در صبح استفاده میکنند.
مشروب الکلی، نوشیدنی الکلی
The stimulant I ordered was a strong cocktail with vodka and Red Bull.
نوشیدنی الکلیای که سفارش دادم یک کوکتل قوی با ودکا و ردبول بود.
I prefer to have a stimulant like whiskey when I'm feeling down.
من ترجیح میدهم وقتی احساس ناراحتی میکنم، یک مشروب الکلی مثل ویسکی بخورم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stimulant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stimulant