Stimulant

ˈstɪmjələnt ˈstɪmjələnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    stimulants

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
محرک، انگیزنده‌

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Exercise can be a natural stimulant that boosts energy and improves focus.
- ورزش می‌تواند یک محرک طبیعی باشد که انرژی را افزایش می‌دهد و تمرکز را بهبود می‌بخشد.
- The bright lights and loud music in the nightclub were a stimulant for the partygoers.
- نورهای روشن و موسیقی بلند در کلوپ شبانه برای مهمانی‌ها انگیزنده‌ بود.
noun countable
(ماده‌ یا داروی) محرک، انگیزنده
- The doctor prescribed a stimulant to help the patient stay alert during the day.
- دکتر یک داروی محرک تجویز کرد تا به بیمار کمک کند در طول روز هوشیار بماند.
- Coffee is a common stimulant that many people use to help them wake up in the morning.
- قهوه یک ماده‌ی محرک رایج است که بسیاری از افراد از آن برای کمک به بیدار شدن در صبح استفاده می‌کنند.
noun countable
مشروب الکلی، نوشیدنی الکلی
- The stimulant I ordered was a strong cocktail with vodka and Red Bull.
- نوشیدنی الکلی‌ای که سفارش دادم یک کوکتل قوی با ودکا و ردبول بود.
- I prefer to have a stimulant like whiskey when I'm feeling down.
- من ترجیح می‌دهم وقتی احساس ناراحتی می‌کنم، یک مشروب الکلی مثل ویسکی بخورم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stimulant

  1. noun substance that invigorates
    Synonyms: analeptic, bracer, catalyst, drug, energizer, excitant, goad, impetus, impulse, incentive, incitation, incitement, motivation, motive, pick-me-up, restorative, reviver, shot in the arm, spark plug, spur, stimulus, tonic, upper
    Antonyms: depressant

ارجاع به لغت stimulant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stimulant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stimulant

لغات نزدیک stimulant

پیشنهاد بهبود معانی