با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Stimulus

ˈstɪmjələs ˈstɪmjələs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    stimuli

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
محرک، انگیزه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The researchers exposed the participants to various stimuli.
- محققان شرکت‌کنندگان را در معرض محرک‌های مختلفی قرار دادند.
- The psychologist studied the effects of auditory and visual stimuli on participants' concentration levels.
- این روان‌شناس تأثیر محرک‌های شنیداری و بصری بر میزان تمرکز شرکت‌کنندگان را بررسی کرد.
noun
انگیختار، محرک، انگیزه، وسیله تحریک، تحرک، تحریک
- stimulus control
- مهار انگیزه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stimulus

  1. noun provocation
    Synonyms: bang, boost, catalyst, cause, charge, encouragement, eye-opener, fillip, fireworks, flash, goad, impetus, impulse, incentive, incitation, incitement, inducement, instigation, invitation, kick, motivation, motive, piquing, propellant, push, shot in the arm, spur, stimulant, stimulation, sting, turn-on, urging
    Antonyms: discouragement, hindrance, tranquilizer

ارجاع به لغت stimulus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stimulus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stimulus

لغات نزدیک stimulus

پیشنهاد بهبود معانی