گذشتهی ساده:
goadedشکل سوم:
goadedسومشخص مفرد:
goadsوجه وصفی حال:
goadingشکل جمع:
goadsسیخک، سیخ، خار، مهمیز، انگیزه، تحریک کردن، آزردن، سک، سک زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
With his fiery words he tried to goad the soldiers into fighting.
با سخنان آتشین خود کوشید سربازان را به جنگ برانگیزد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «goad» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/goad