آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Impulsion

ɪmˈpʌlʃn ɪmˈpʌlʃn

شکل جمع:

impulsions

معنی impulsion | جمله با impulsion

noun countable uncountable formal

انگیزه، شوروشوق، تمایل

She followed her impulsion and signed up for the art class without hesitation.

او از تمایل خود پیروی کرد و بدون تردید در کلاس هنر ثبت‌نام کرد.

His impulsion to travel the world grew stronger after reading that book.

انگیزه‌ی او برای سفر به دور دنیا پس‌از خواندن آن کتاب قوی‌تر شد.

noun countable uncountable

انگیزه، محرک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The sudden crisis acted as an impulsion for immediate government action.

بحران ناگهانی به‌عنوان محرکی برای اقدام فوری دولت عمل کرد.

The impulsion behind the new policy was the need for economic stability.

انگیزه‌ی پشت سیاست جدید، نیاز به ثبات اقتصادی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد impulsion

  1. noun the act of applying force suddenly
    Synonyms:

لغات هم‌خانواده impulsion

سوال‌های رایج impulsion

شکل جمع impulsion چی میشه؟

شکل جمع impulsion در زبان انگلیسی impulsions است.

ارجاع به لغت impulsion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impulsion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impulsion

لغات نزدیک impulsion

پیشنهاد بهبود معانی