آیکن بنر

طولانی‌ترین خسوف قرن در ۱۶ شهریور، خسوف به انگلیسی چی می‌شه؟

ماه‌گرفتگی به انگلیسی (۱۶ شهریور)

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Impulsive

ɪmˈpʌlsɪv ɪmˈpʌlsɪv

معنی impulsive | جمله با impulsive

adjective C2

عجولانه، بدون فکر، عجول، بی‌فکر، نسنجیده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

an impulsive remark

اظهارنظر بدون فکر

He made an impulsive purchase that he later regretted.

او خریدی عجولانه انجام داد که بعداً پشیمان شد.

adjective

دمدمی، مودی، هوسی، ویری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

an impulsive person

آدم دمدمی

His impulsive behavior often led him into trouble with his friends.

رفتار مودی‌اش اغلب او را با دوستانش دچار مشکل می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد impulsive

  1. adjective tending to act without thought
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده impulsive

  • adjective
    impulsive

سوال‌های رایج impulsive

معنی impulsive به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «impulsive» در زبان فارسی به «ناگهانی»، «عجولانه» یا «تکانشی» ترجمه می‌شود.

واژه‌ی impulsive معمولاً برای توصیف رفتار یا تصمیمی به کار می‌رود که بدون برنامه‌ریزی قبلی و بیشتر تحت تأثیر احساسات لحظه‌ای شکل گرفته است. فردی که impulsive رفتار می‌کند، معمولاً به عواقب بلندمدت عمل خود نمی‌اندیشد و بیشتر به رضایت یا هیجان لحظه توجه دارد. این ویژگی می‌تواند در برخی موقعیت‌ها مثبت و خلاقانه تلقی شود، اما در بسیاری موارد پیامدهای منفی به همراه دارد.

در روان‌شناسی، impulsive بودن به عنوان یکی از ویژگی‌های شخصیتی بررسی می‌شود. افرادی که سطح بالایی از تکانشگری دارند، اغلب تصمیم‌های سریع می‌گیرند، ریسک‌های بیشتری می‌پذیرند و کمتر قادر به کنترل تمایلات آنی خود هستند. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که این ویژگی می‌تواند با اختلالاتی مانند ADHD یا مشکلات رفتاری ارتباط داشته باشد. با این حال، در سطحی معتدل، impulsive بودن می‌تواند فرد را پرانرژی، ماجراجو و آماده‌ی تجربه‌های تازه نشان دهد.

در زندگی روزمره، رفتار impulsive به شکل‌های گوناگون ظاهر می‌شود. برای مثال، خرید ناگهانی چیزی که هیچ نیازی به آن وجود ندارد، تصمیم به سفر در لحظه، یا گفتن حرفی که بدون فکر قبلی به ذهن آمده است، نمونه‌هایی از impulsive بودن هستند. این رفتارها گاهی می‌توانند لحظات هیجان‌انگیز و خاطره‌انگیزی بسازند، اما در بسیاری از مواقع باعث پشیمانی یا ایجاد مشکلات مالی و اجتماعی می‌شوند.

از منظر فرهنگی و اجتماعی، impulsive بودن می‌تواند متفاوت ارزیابی شود. در برخی جوامع که بر نظم، برنامه‌ریزی و کنترل شخصی تأکید دارند، رفتارهای impulsive بیشتر به عنوان بی‌مسئولیتی یا ناپختگی تلقی می‌شود. در مقابل، در فرهنگ‌هایی که ارزش بالایی برای خلاقیت و خودانگیختگی قائل‌اند، این ویژگی گاهی به‌عنوان نشانه‌ای از اصالت و صداقت در نظر گرفته می‌شود. همین تفاوت نشان می‌دهد که برداشت از impulsive بودن تنها به فرد محدود نمی‌شود، بلکه بافت اجتماعی نیز نقش مهمی در قضاوت آن ایفا می‌کند.

از منظر فلسفی و انسانی، impulsive بودن ما را به پرسش درباره‌ی مرز میان عقلانیت و احساسات می‌برد. آیا تصمیم‌های ناگهانی همیشه بد و غیرمنطقی‌اند یا می‌توانند جلوه‌ای از شهود و واکنش طبیعی انسان باشند؟ گاهی یک عمل impulsive، مانند کمک فوری به کسی در شرایط خطرناک، می‌تواند جان فردی را نجات دهد و ارزشمندتر از هر محاسبه‌ی طولانی باشد. impulsive بودن مفهومی چندوجهی است که هم می‌تواند نشانه‌ی بی‌ثباتی و خطر باشد و هم منبعی برای شجاعت و خلاقیت.

ارجاع به لغت impulsive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impulsive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impulsive

لغات نزدیک impulsive

پیشنهاد بهبود معانی