Unexpected

ˌʌnɪkˈspektɪd ˌʌnɪkˈspektɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unexpected
  • صفت عالی:

    most unexpected

معنی و نمونه‌جمله

adjective B1
ناگاه، غیرمترقبه، غیرمنتظره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- his unexpected death
- مرگ غیرمنتظره‌ی او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unexpected

  1. adjective surprising
    Synonyms: abrupt, accidental, amazing, astonishing, chance, electrifying, eye-opening, fortuitous, from left field, impetuous, impulsive, instantaneous, not bargained for, not in the cards, out of the blue, payback, prodigious, staggering, startling, stunning, sudden, swift, unanticipated, unforeseen, unheralded, unlooked-for, unpredictable, unpredicted, wonderful
    Antonyms: expected

ارجاع به لغت unexpected

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unexpected» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unexpected

لغات نزدیک unexpected

پیشنهاد بهبود معانی