با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Out Of The Blue

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom C1
به‌طور ناگهانی، یکهویی، بی‌مقدمه، بدون پیش‌بینی، غیرمنتظره، غیرمترقبه، برخلاف انتظار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- She called me out of the blue after years of silence.
- پس‌از سال‌ها سکوت، او به‌طور ناگهانی به من زنگ زد.
- The rain started pouring out of the blue, catching everyone off guard.
- باران برخلاف انتظار باریدن گرفت و همه را غافلگیر کرد.
- The news about his promotion came out of the blue, catching everyone by surprise.
- خبر ترفیع او به‌طور غیرمنتظره‌ای منتشر شد و همه را شگفت‌زده کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد out of the blue

  1. adverb unpredicted; happening suddenly and unexpectedly
    Synonyms: not predicted, surprising, unanticipated, unexpected, unforeseen, unplanned, unprepared for

ارجاع به لغت out of the blue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «out of the blue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/out-of-the-blue

لغات نزدیک out of the blue

پیشنهاد بهبود معانی