فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Out Of The Blue

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom C1

به‌طور ناگهانی، یکهویی، بی‌مقدمه، بدون پیش‌بینی، غیرمنتظره، غیرمترقبه، برخلاف انتظار

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She called me out of the blue after years of silence.

پس‌از سال‌ها سکوت، او به‌طور ناگهانی به من زنگ زد.

The rain started pouring out of the blue, catching everyone off guard.

باران برخلاف انتظار باریدن گرفت و همه را غافلگیر کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The news about his promotion came out of the blue, catching everyone by surprise.

خبر ترفیع او به‌طور غیرمنتظره‌ای منتشر شد و همه را شگفت‌زده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد out of the blue

  1. adverb unpredicted; happening suddenly and unexpectedly
    Synonyms:
    unexpected unanticipated unforeseen surprising unplanned not predicted unprepared for

ارجاع به لغت out of the blue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «out of the blue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/out-of-the-blue

لغات نزدیک out of the blue

پیشنهاد بهبود معانی