فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unanticipated

ˌʌnænˈtɪsəpeɪt̬ɪd ˌʌnænˈtɪsɪpeɪtɪd

صفت تفضیلی:

more unanticipated

صفت عالی:

most unanticipated

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

غیرمنتظره، پیش‌بینی‌نشده، ناگهانی، دورازانتظار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The unanticipated delay in the project caused frustration among the team members.

تأخیر پیش‌بینی‌نشده در پروژه باعث استیصال اعضای گروه شد.

The company faced unanticipated challenges during the economic downturn.

شرکت در طول رکود اقتصادی با چالش‌های غیرمنتظره‌ای مواجه شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The unanticipated success of the new product exceeded all expectations.

موفقیت دورازانتظار محصول جدید فراتر از همه‌ی انتظارات بود.

the unanticipated delay in the flight

تأخیر غیرمنتظره در پرواز

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unanticipated

  1. adjective Not anticipated; - H.W.Glidden
    Synonyms:
    unforeseen unlooked-for out-of-the-blue

ارجاع به لغت unanticipated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unanticipated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unanticipated

لغات نزدیک unanticipated

پیشنهاد بهبود معانی