با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Surprising

    sərˈpraɪzɪŋ səˈpraɪzɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      surprised

    • شکل سوم:

      surprised

    • سوم‌شخص مفرد:

      surprises

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective B1
    شگفت‌انگیز،حیرت‌آور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - His quick recovery was quite surprising.
    - بهبودی سریع او شگفت‌انگیز بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد surprising

    1. adjective unexpected
      Synonyms: accidental, amazing, astonishing, chance, electrifying, extraordinary, fortuitous, from left field, impulsive, out of the blue, remarkable, shocking, startling, stunning, sudden, unanticipated, unforeseen, unpredictable, unpredicted, without warning, wonderful

    لغات هم‌خانواده surprising

    ارجاع به لغت surprising

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «surprising» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/surprising

    لغات نزدیک surprising

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند