امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shocking

ˈʃɑːkɪŋ ˈʃɒkɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    shocked
  • شکل سوم:

    shocked
  • سوم‌شخص مفرد:

    shocks
  • صفت تفضیلی:

    more shocking
  • صفت عالی:

    most shocking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
منزجر‌کننده، مایه انزجار، برخورنده، موحش، تکان‌دهنده، بسیار بد، قبیح، شوکه‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- the shocking news of her death
- خبر تکان‌دهنده‌ی مرگ او
- What he said was so shocking that I can't repeat it here.
- آنچه او گفت آن‌قدر قبیح بود که نمی‌توانم آن را در اینجا تکرار کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shocking

  1. adjective outrageous; very surprising
    Synonyms:
    abominable appalling atrocious awful burning crying desperate detestable direful disgraceful disgusting disquieting distressing dreadful fearful formidable foul frightful ghastly glaring hateful heinous hideous horrible horrific horrifying loathsome monstrous nauseating odious offensive repulsive revolting scandalous shameful sickening stupefying terrible ugly unspeakable
    Antonyms:
    calming comforting soothing

لغات هم‌خانواده shocking

  • verb - intransitive
    shock

ارجاع به لغت shocking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shocking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shocking

لغات نزدیک shocking

پیشنهاد بهبود معانی