با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Shocking

ˈʃɑːkɪŋ ˈʃɒkɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    shocked
  • شکل سوم:

    shocked
  • سوم‌شخص مفرد:

    shocks
  • صفت تفضیلی:

    more shocking
  • صفت عالی:

    most shocking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
منزجر‌کننده، مایه انزجار، برخورنده، موحش، تکان‌دهنده، بسیار بد، قبیح، شوکه‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- the shocking news of her death
- خبر تکان‌دهنده‌ی مرگ او
- What he said was so shocking that I can't repeat it here.
- آنچه او گفت آن‌قدر قبیح بود که نمی‌توانم آن را در اینجا تکرار کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shocking

  1. adjective outrageous; very surprising
    Synonyms: abominable, appalling, atrocious, awful, burning, crying, desperate, detestable, direful, disgraceful, disgusting, disquieting, distressing, dreadful, fearful, formidable, foul, frightful, ghastly, glaring, hateful, heinous, hideous, horrible, horrific, horrifying, loathsome, monstrous, nauseating, odious, offensive, repulsive, revolting, scandalous, shameful, sickening, stupefying, terrible, ugly, unspeakable
    Antonyms: calming, comforting, soothing

لغات هم‌خانواده shocking

ارجاع به لغت shocking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shocking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shocking

لغات نزدیک shocking

پیشنهاد بهبود معانی