با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Sickening

ˈsɪkənɪŋ / / ˈsɪknɪŋ ˈsɪkənɪŋ / / ˈsɪknɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sickened
  • شکل سوم:

    sickened
  • سوم‌شخص مفرد:

    sickens
  • صفت تفضیلی:

    more sickening
  • صفت عالی:

    most sickening

معنی

adjective
تهوع‌آور، بیزار‌کننده، بیمار‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sickening

  1. adjective disgusting, awful
    Synonyms: diseased, distasteful, foul, gross, icky, loathsome, nasty, nauseating, nauseous, noisome, offensive, putrid, repugnant, repulsive, revolting, rotten, stinking, stomach-turning, tainted
    Antonyms: delightful, mild, nice, pleasing

لغات هم‌خانواده sickening

ارجاع به لغت sickening

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sickening» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sickening

لغات نزدیک sickening

پیشنهاد بهبود معانی