صفت تفضیلی:
more sicklyصفت عالی:
most sicklyبیمار، ناخوش، ناتوان، رنجور
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a sickly old man
پیرمرد رنجور
a sickly pallor
رنگ پریدگی بیمارگونه
a sickly odor
بوی مشمئزکننده
a sickly light
نور ضعیف
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sickly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sickly