آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Languid

ˈlæŋɡwɪd ˈlæŋɡwɪd

معنی languid | جمله با languid

adjective

ادبی سست، ضعیف، بی‌حال، آهسته، خمار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Her arms were too languid to lift the baby.

دست های او برای بلند کردن بچه خیلی بی رمق بود.

He looked at the food with languid eyes and turned away.

او با بی‌میلی به غذا نظر کرد و روی خود را برگرداند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He climbed the steps languidly.

آهسته‌آهسته از پله‌ها بالا رفت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد languid

ارجاع به لغت languid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «languid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/languid

لغات نزدیک languid

پیشنهاد بهبود معانی