بیاشتیاق، بیعلاقه، بیحال، وارفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
he was interested in going, but his wife was lackadaisical.
او مشتاق رفتن بود؛ ولی زنش بیعلاقه بود.
She was annoyingly lackadaisical and impractical.
او بهطور آزاردهندهای بیاشتیاق و ناکارآمد بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lackadaisical» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lackadaisical