ریلکس، آرام، خونسرد، بیخیال، بیدغدغه، راحت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their boss is pretty laid-back and lets them work at their own pace.
رئیسشون خیلی ریلکسه و میذاره با سرعت خودشون کار کنن.
She remained laid-back even during the crisis.
حتی درطول بحران هم خونسرد ماند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «laid-back» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/laid-back