آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Laid

    leɪd leɪd

    مصدر:

    lay

    شکل سوم:

    laid

    سوم‌شخص مفرد:

    lays

    وجه وصفی حال:

    laying

    معنی laid

    noun verb - intransitive adjective adverb

    زمان گذشته ساده فعل Lay

    noun verb - intransitive adjective adverb

    قسمت سوم فعل Lay

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد laid

    1. verb to bet
      Synonyms:
      bet gambled betted wagered gamed
    1. verb design, plan
      Synonyms:
      designed planned devised conceived formulated projected contrived schemed framed charted blueprinted cast concocted
      Antonyms:
      neglected
    1. verb to bring forth
      Synonyms:
      generated yielded presented deposited cited adduced alleged
    1. verb put into a certain place or abstract location
      Synonyms:
      put placed set positioned deposited posed stuck
    1. verb to knock down
      Synonyms:
      defeated trounced clubbed gone put posted risked ventured staked gambled wagered
    1. verb to arrange tableware upon (a table) in preparation for a meal
      Synonyms:
      set spread
    1. verb put in a horizontal position
      Synonyms:
      arranged organized systematized buried interred inhumed reposed entombed
      Antonyms:
      lifted taken
    1. verb to regard as belonging to or resulting from another
      Synonyms:
      attributed credited assigned ascribed charged imputed referred accredited
    1. verb to place (a story, for example) in a designated setting
      Synonyms:
      set
    1. adjective set down according to a plan:
      Synonyms:
      set

    سوال‌های رایج laid

    شکل سوم laid چی میشه؟

    شکل سوم laid در زبان انگلیسی laid است.

    وجه وصفی حال laid چی میشه؟

    وجه وصفی حال laid در زبان انگلیسی laying است.

    سوم‌شخص مفرد laid چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد laid در زبان انگلیسی lays است.

    ارجاع به لغت laid

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «laid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/laid

    لغات نزدیک laid

    • - laicism
    • - laicize
    • - laid
    • - laid paper
    • - laid-back
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.