(پیش از محاسبه و برآورد بهطور دقیق) ادعاشده، مفروض، فرضی، نسبتدادهشده، انتسابی، تخمینی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the imputed values
ارزشهای فرضی
the imputed cost of home ownership
هزینهی تخمینی مالکیت خانه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «imputed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imputed