آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۳ مهر ۱۴۰۴

    Imputed

    معنی imputed | جمله با imputed

    adjective

    (پیش از محاسبه و برآورد به‌طور دقیق) ادعاشده، مفروض، فرضی، نسبت‌داده‌شده، انتسابی، تخمینی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    the imputed values

    ارزش‌های فرضی

    the imputed cost of home ownership

    هزینه‌ی تخمینی مالکیت خانه

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد imputed

    1. adjective supposed
      Synonyms:
      likely claimed accused charged

    سوال‌های رایج imputed

    معنی imputed به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «imputed» در زبان فارسی به «مفروض»، «نسبت‌داده‌شده» یا در برخی متون «محسوب‌شده» و «ادعاشده» ترجمه می‌شود.

    این واژه شکل گذشته‌ی فعل impute است که از ریشه‌ی لاتین imputare گرفته شده و از ترکیب im- (به معنی «بر») و putare (به معنی «حساب کردن» یا «محاسبه کردن») تشکیل شده است. معنای بنیادین آن «نسبت دادن چیزی به کسی یا چیزی دیگر» است، به‌ویژه در حالتی که آن چیز به طور مستقیم از او صادر نشده باشد. در زبان انگلیسی، «imputed» معمولاً در متون رسمی، حقوقی، اقتصادی و اخلاقی به کار می‌رود و بار معنایی دقیق و گاه انتقادی دارد.

    در زمینه‌ی اخلاق و رفتار انسانی، واژه‌ی «imputed» اغلب به معنای نسبت دادن یک عمل، نیت، یا خطا به شخصی دیگر به کار می‌رود. برای مثال، وقتی گفته می‌شود the blame was imputed to him، یعنی «تقصیر به او نسبت داده شد». در این حالت، ممکن است فرد واقعاً مرتکب آن خطا نشده باشد، اما از دید دیگران یا نهادها مسئول شناخته می‌شود. این کاربرد نشان می‌دهد که واژه‌ی «imputed» حامل نوعی قضاوت یا تفسیر ذهنی است، نه الزاماً یک واقعیت عینی. بنابراین، درک درست آن مستلزم دقت در بافت جمله و نیت گوینده است.

    در حوزه‌ی اقتصاد و آمار، «imputed» معنایی تخصصی‌تر دارد. در این علوم، وقتی داده‌ای گم‌شده یا ناقص وجود دارد، پژوهشگر ممکن است از روش‌هایی برای برآورد یا جایگزینی مقادیر مفقود استفاده کند. این فرآیند را data imputation (تخمین داده) می‌نامند و مقدار حاصل را imputed value (مقدار برآوردی یا فرضی) می‌خوانند. در این معنا، واژه از قلمرو ذهنی و اخلاقی فاصله می‌گیرد و جنبه‌ای فنی پیدا می‌کند. «Imputed income» (درآمد فرضی) نیز یکی از اصطلاحات اقتصادی است که به سود یا مزیتی اطلاق می‌شود که فرد به‌طور مستقیم دریافت نکرده، اما از نظر مالیاتی به او نسبت داده می‌شود، مانند استفاده از خانه‌ی شخصی به‌جای پرداخت اجاره.

    در زمینه‌ی حقوقی، «imputed» کاربردی بسیار مهم دارد، زیرا در بسیاری از پرونده‌ها، مسئولیت یا نیت ممکن است به کسی نسبت داده شود حتی اگر او مستقیماً دخالتی نداشته باشد. برای مثال، در حقوق جزا، «imputed liability» (مسئولیت منسوب) به شرایطی گفته می‌شود که فرد به دلیل ارتباط با مجرم یا نقشی غیرمستقیم، مسئول شناخته می‌شود. چنین مواردی نشان‌دهنده‌ی نقش پیچیده‌ی واژه در تعیین مرزهای مسئولیت و عدالت است. در واقع، «imputed» در حقوق پلی است میان عدالت اخلاقی و ضرورت اجتماعی اجرای قانون.

    از دیدگاه فلسفی و زبانی، واژه‌ی «imputed» مفهومی عمیق‌تر از صرفِ نسبت دادن دارد. این واژه به ما یادآوری می‌کند که در بسیاری از حوزه‌ها — از قضاوت‌های اخلاقی گرفته تا تحلیل‌های علمی — آنچه «به کسی یا چیزی نسبت داده می‌شود» الزاماً بازتاب واقعیت مطلق نیست، بلکه اغلب حاصل تفسیر، فرض، یا محاسبه‌ی ذهن انسان است. به همین دلیل، «imputed» واژه‌ای است که در خود دوگانگی دارد: هم می‌تواند ابزار عدالت و نظم باشد، و هم نشانه‌ای از سوءتفاهم یا قضاوت ناعادلانه. درک این ظرافت معنایی، به ما کمک می‌کند تا در کاربرد آن دقت بیشتری داشته باشیم و بدانیم که هر نسبت دادن، حامل قدرت و مسئولیتی در برابر حقیقت است.

    ارجاع به لغت imputed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «imputed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imputed

    لغات نزدیک imputed

    • - imputation
    • - impute
    • - imputed
    • - in
    • - in (or at) one fell swoop
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.