آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Imputed

معنی imputed | جمله با imputed

adjective

(پیش از محاسبه و برآورد به‌طور دقیق) ادعاشده، مفروض، فرضی، نسبت‌داده‌شده، انتسابی، تخمینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the imputed values

ارزش‌های فرضی

the imputed cost of home ownership

هزینه‌ی تخمینی مالکیت خانه

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد imputed

  1. adjective supposed
    Synonyms:

ارجاع به لغت imputed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «imputed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imputed

لغات نزدیک imputed

پیشنهاد بهبود معانی