سوم شخص مفرد:
castsوجه وصفی حال:
castingشکل جمع:
castsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- جستجو کردن، کاویدن 2- نقشه ریختن، طرح کردن
دور انداختن، ول کردن
1- به گذشته رجوع کردن، عطف به گذشته کردن 2- به اجداد خود شباهت داشتن
1- سرازیر شدن، به سوی پایین خم شدن یا رفتن 2- محزون شدن، سر به جیب تفکر فروبردن، نومید شدن
(در بافتن پیراهن پشمی و غیره) اولین ردیف بافتنی را بافتن
1- قی کردن، بالا آوردن 2- به سوی بالا چرخیدن یا رفتن 3- جمع شدن، بالغ شدن بر
طلسم کردن، سخت تحتتأثیر قرار دادن، مسحور کردن
قالب دندان مصنوعی، قالبگیری دندان
cast one's mind back to a time in the past
به زمان گذشته اندیشیدن، در فکر گذشته بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cast» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cast