آیکن بنر

نسل سوخته کیه؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

نسل سوخته؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Complexion

kəmˈplekʃn kəmˈplekʃn

شکل جمع:

complexions

معنی complexion | جمله با complexion

noun countable C2

چهره، رخسار، سیما (از نظر رنگ و کیفیت پوست)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

After spending the summer outdoors, his complexion turned darker.

بعداز گذراندن تابستان در فضای باز، رنگ رخسارش تیره‌تر شد.

Stress and lack of sleep can easily ruin your complexion.

استرس و کم‌خوابی می‌تواند به راحتی چهره‌ات را خراب کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He has a dark complexion.

او سیه‌چرده است.

a woman of fair complexion

زنی سفیدچهره

noun countable

ماهیت، جنبه، چهره، طبع، سرشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

War has put a new complexion on everything.

جنگ جنبه‌ی خاصی به همه‌ی چیزها داده است.

The arrival of foreign investors put a fresh complexion on the local market.

ورود سرمایه‌گذاران خارجی، ماهیت تازه‌ای به بازار محلی بخشید.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد complexion

  1. noun skin coloring, appearance

سوال‌های رایج complexion

شکل جمع complexion چی میشه؟

شکل جمع complexion در زبان انگلیسی complexions است.

ارجاع به لغت complexion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «complexion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/complexion

لغات نزدیک complexion

پیشنهاد بهبود معانی