شکل جمع:
complexionsرنگ زدن، رنگ چهره، رنگ، بشره، چرده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He has a dark complexion.
او سیهچرده است.
a woman of fair complexion
زنی سفیدچهره
War has put a new complexion on everything.
جنگ جنبهی خاصی به همهی چیزها داده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «complexion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/complexion