فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Hue

hjuː hjuː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hues

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
رنگ (از منظر طیف‌های مختلف آن)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The sunset displayed a beautiful hue of orange and pink.
- غروب آفتاب رنگ زیبای نارنجی و صورتی را به نمایش گذاشت.
- I prefer a green of a darker hue.
- من سبز تیره‌تری را ترجیح می‌دهم.
- She chose a deep blue hue for the living room walls.
- او رنگ آبی‌تیره را برای دیوارهای اتاق نشیمن انتخاب کرد.
- the hues and shades of twilight
- رنگ‌ها و سایه‌روشن‌های شامگاهان
- various hues of red
- گونه‌های مختلف قرمز
noun countable
ادبی گروه، نوع، گونه
- The conference attracted experts of various hues.
- این کنفرانس متخصصانی از گروه‌های مختلف را جذب کرد.
- The community embraces people of every cultural hue.
- این جامعه، از مردم با هر نوع فرهنگی استقبال می‌کند.
- political parties of every hue
- همه‌گونه احزاب سیاسی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hue

  1. noun a shade of color
    Synonyms:
    tint tone color cast shade tinge value appearance aspect complexion depict form outcry shout tincture
  1. noun the degree of vividness of a color, as when modified by the addition of black or white pigment
    Synonyms:
    gradation shade tinge tint

ارجاع به لغت hue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hue

لغات نزدیک hue

پیشنهاد بهبود معانی