فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Hue

hjuː hjuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    چرده، رنگ، شکل، تصویر، ظاهر، نما، صورت، هیئت، منظر
    • - political parties of every hue
    • - همه‌گونه احزاب سیاسی
    • - the hues and shades of twilight
    • - رنگ‌ها و سایه‌روشن‌های شامگاهان
    • - various hues of red
    • - گونه‌های مختلف قرمز
    • - I prefer a green of a darker hue.
    • - من سبز تیره‌تری را ترجیح می‌دهم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hue

  1. noun color, shade
    Synonyms: aspect, cast, chroma, complexion, dye, tincture, tinge, tint, tone, value

Idioms

  • hue and cry

    سروصدا، دادوبیداد، های‌وهوی، هوار

ارجاع به لغت hue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hue

لغات نزدیک hue

پیشنهاد بهبود معانی