گذشتهی ساده:
shoutedشکل سوم:
shoutedسومشخص مفرد:
shoutsوجه وصفی حال:
shoutingشکل جمع:
shoutsفریاد زدن، جیغ زدن، داد زدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
why do you shout, do you think I am deaf!
چرا داد میزنی، خیال میکنی کرم!
Jaffar shouted for help.
جعفر فریاد کشید و کمک خواست.
Some people shout instead of talking.
برخی از مردم بهجای حرفزدن داد میزنند.
He shouted so much that he became hoarse.
از بس داد زد، صدایش گرفت.
فریاد، داد، جیغ، فغان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His shout woke me up.
فریاد او مرا از خواب بیدار کرد.
the expectation's shout of joy
فریاد شادی تماشاچیان
(با داد و فریاد کسی را) خاموش کردن، صدای کسی را خفه کردن، بلندتر داد زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shout» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shout