گذشتهی ساده:
exclaimedشکل سوم:
exclaimedسومشخص مفرد:
exclaimsوجه وصفی حال:
exclaimingاز روی تعجب فریاد زدن، پرخاش کردن، تشر زدن، اعلام کردن، به عموم آگهی دادن، بانگ زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
"No!" he exclaimed, "you did not give me the key"
او با پرخاش کردن گفت: «نه! کلید را به من ندادی!»
He exclaimed that he was completely innocent.
او اعلام کرد که کاملاً بیگناه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exclaim» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exclaim