فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Exclaim

ɪkˈskleɪm ɪkˈskleɪm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    exclaimed
  • شکل سوم:

    exclaimed
  • سوم‌شخص مفرد:

    exclaims
  • وجه وصفی حال:

    exclaiming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive C2
از روی تعجب فریاد زدن، پرخاش کردن، تشر زدن، اعلام کردن، به عموم آگهی دادن، بانگ زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- "No!" he exclaimed, "you did not give me the key"
- او با پرخاش کردن گفت: «نه! کلید را به من ندادی!»
- He exclaimed that he was completely innocent.
- او اعلام کرد که کاملاً بی‌گناه است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exclaim

  1. verb shout out
    Synonyms:
    shout yell cry call holler roar declare state utter proclaim assert ejaculate emit vociferate bellow say loudly call out call aloud cry out blurt burst out yawp rend the air figure
    Antonyms:
    be quiet

ارجاع به لغت exclaim

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exclaim» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exclaim

لغات نزدیک exclaim

پیشنهاد بهبود معانی