امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Roar

rɔːr rɔː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    roared
  • شکل سوم:

    roared
  • سوم‌شخص مفرد:

    roars
  • وجه وصفی حال:

    roaring
  • شکل جمع:

    roars

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive C2
غریدن، غرش کردن، خروشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- When I pressed my foot on the gas pedal, the engine roared.
- وقتی پایم را روی گاز فشار دادم، موتور به غرش درآمد.
- The cannons began to roar.
- توپ‌ها شروع به غرش کردند.
verb - intransitive
با سرعت و سروصدا حرکت کردن
- The motorcycle roared down the empty street, leaving a trail of dust behind.
- موتورسیکلت در خیابان خالی با سرعت و سروصدا حرکت کرد و ردی از گردوغبار را پشت‌سر گذاشت.
- The airplane roared across the sky.
- این هواپیما در میان آسمان با سرعت و سروصدا حرکت می‌کرد.
verb - transitive C2
فریاد کشیدن، غوغا کردن، هیاهو کردن، دادوفریاد کردن، نعره کشیدن
- She roared herself hoarse.
- از بس نعره کشید صدایش به خس‌خس افتاد.
- Ahmad roared in response, "get out of my house!"
- احمد در پاسخ دادوفریاد کشید: «از خانه‌ام برو بیرون!»
- When our team scored (a goal), the spectators roared.
- وقتی که تیم ما گل زد تماشاچیان هیاهو کردند.
- to roar with pain
- از درد فریاد کشیدن
noun singular countable
فریاد، صدای بلند، غرش، سروصدا، خروش، نعره
- the roar of the fans
- سروصدای تماشاچیان
- the roar of an angry lion
- غرش یک شیر ژیان
- the roar of their laughter
- صدای بلند قهقهه‌ی آن‌ها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roar

  1. noun growl, howl
    Synonyms:
    barrage bawl bay bellow blast bluster boom clamor clash crash cry detonation din drum explosion holler outcry reverberation rumble shout thunder uproar yell
  1. noun laugh loudly
    Synonyms:
    belly laugh guffaw hoot howl scream
  1. verb growl, howl
    Synonyms:
    bark bawl bay bellow blast bluster boom brawl bray clamor crash cry detonate din drum explode holler rebound reecho repercuss resound reverberate roll rout rumble shout sound thunder trumpet vociferate yell

ارجاع به لغت roar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roar

لغات نزدیک roar

پیشنهاد بهبود معانی