every other, alternate, alternatively, every second, alternately, alternative, alternating
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نوارههای یک در میان سفید و قرمز
alternate stripes of white and red
کیک یک در میان از لایههای شکلات و وانیل درست شده بود.
The cake had alternate layers of chocolate and vanilla.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «یک در میان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یک در میان