امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Snowy

ˈsnoʊi ˈsnəʊi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
آب‌و‌هوا برفی، پوشیده از برف، سفید همچون برف، سفید link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- snowy weather
- هوای برفی
- a snowy peak
- قله‌ی پوشیده از برف
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد snowy

  1. adjective Of the white color of snow
    Synonyms:
    fluffy niveous snowlike soft stormy wintry white fleecy feathery icy cold blizzardlike nival blanketing snow-white drifting snow-clad drifted pure glaring gleaming dazzling powdery spotless snow-covered
  1. adjective Marked by the presence of snow
    Synonyms:
    white

ارجاع به لغت snowy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snowy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/snowy

لغات نزدیک snowy

پیشنهاد بهبود معانی