صفت تفضیلی:
stormierصفت عالی:
stormiestآبوهوا طوفانی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
The fishermen decided to stay ashore due to the treacherous conditions of a stormy sea.
ماهیگیران به دلیل شرایط خطرناک دریای طوفانی تصمیم گرفتند در ساحل بمانند.
The stormy weather prevented us from going outside to play.
هوای طوفانی باعث شد نتوانیم برای بازی بیرون برویم.
طوفانی، پرآشوب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The stormy relationship between the two countries led to heightened tensions.
روابط طوفانی بین دو کشور به تشدید تنشها منجر شد.
The stormy meeting between the two rival gangs ended in violence and chaos.
نشست پرآشوب دو باند رقیب با خشونت و هرجومرج به پایان رسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stormy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stormy